دیکشنری
داستان آبیدیک
fever blister
fivəɹ blɪstəɹ
فارسی
1
عمومی
::
تبخال
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FEUD
FEUDAL
FEUDAL STRUCTURE
FEUDALISM
FEUDALIST
FEUDALISTIC
FEUDALITY
FEUDALIZATION
FEUDALIZE
FEUDALLY
FEUDARY
FEUDATORY
FEUDIST
FEUILLETON
FEVER
FEVER BLISTER
FEVER HEAT
FEVERBLISTER
FEVERFEW
FEVERISH
FEVERISHLY
FEVERISHNESS
FEVEROUS
FEVERTREE
FEVERWEED
FEW
FEW AND FAR BETWEEN
FEW BRICKS SHORT OF A LOAD
FEW BRICKS SHY OF A LOAD
FEW CAN DO IT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید